خانواده و ازدواج در عصر ساسانیان چگونه بود؟
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۲۱۷۲۹
عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - از مجموع قوانین مدنی دوران ساسانیان چنین برمیآید که مقررات مربوط به روابط خانوادگی، جامعتر از دوران اشکانیان و هخامنشیان بود و البته این تفاوت عجیب هم نیست چراکه جامعۀ ایران، مثل اکثر جوامع، با گذشت زمان رو به تکامل بوده است.
در جامعۀ ایران در عصر ساسانیان، ریاست خانواده همانند گذشته با مرد بود، که کذکخدای نام داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به دلیل "حفظ اصالت خون"، ازدواج با خویشان نزدیک در طبقات بالای جامعه معمول بود. مردان میتوانستند زنان متعدد اختیار کنند، ولی حقوق و موقعیت زنان در خانواده یکسان نبود.
زنانی که از طبقۀ ممتاز بودند، عنوان پادشاهزن یا کذک و بانوک داشتند و شوهر ناگزیر بود تمام عمر از آنان نگهداری کند و معیشتشان را فراهم سازد. زنانی که از طبقات پایینتر بودند، نسبت به زوجۀ ممتاز دارای وضع و موقعیت پستتر بودند و به آنان چاکرزن گفته میشد.
ازدواج دختر منوط به اجازۀ پدر بود. مرد میتوانست از درآمد زن و غلامان او استفاده کند، اما در هنگام جدایی باید درآمد زن را پس میداد.
مقررات ازدواج به شرح زیر بود:
زنی که با رضایت والدینش به خانۀ شوهر میرفت، فرزندانش در دو جهان به همسرش تعلق داشتند. چنین زنی را پادشاهزن (زن ممتاز) میگفتند. زنی که تنها فرزند خانواده بود (اواغزن)، فرزند اولش را به والدینش میدادند تا جای خالی او را در خانواده پر کند. از این هنگام وی نیز، مانند مورد اول، ممتاززن محسوب میشد. در واقع فرزند اول این زن نزد پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش زندگی میکرد نه نزد پدر و مادرش. اگر مردی در سن ازدواج میمرد، خانوادهاش به زنی بیگانه جهیزیه میدادند و او را به همسریِ مردی بیگانه درمیآوردند. چنین زنی را سدززن یا همسرخوانده مینامیدند. نیمی از فرزندان او به مردِ مرده، که میبایست در جهان دیگر شوی او باشد، تعلق داشت و نیمی دیگر از آنِ شوهرِ زنده بود. بیوهای که دو بار به خانۀ بخت میرفت (چاکرزن) نام داشت. اگر او از شوهر اولش فرزندی نداشت، وی را همانند همسرخوانده میدانستند. یعنی نیمی از فرزندانش که از همسر دوم میزایید، به شوی نخست او، که میبایست در جهان دیگر به عقد همسرش درآید، تعلق داشت. زنی که بیرضایت پدر و مادرش ازدواج میکرد، فروتر از دیگر زنان بود. این زن را خودسرایزن (زنی که خود خانهای بنا کرده) میگفتند. او نمیتوانست از والدینش ارث ببرد. چنین زنی به محض اینکه پسر بزرگش به سن بلوغ میرسید، مقام ممتاززن مییافت.در دوران ساسانیان شیربها نیز وجود داشت. مطابق این رسم، شوهر آیندۀ زن، مبلغی معین پول یا کالایی معادل آن مبلغ به والدین زن میداد. ولی اگر پس از ازدواج معلوم میشد که زن ارزش مبلغ پرداخت شده را ندارد، مثلا اگر زن نازا بود، این پول میبایست به شوهر پس داده شود.
در آن دوران که خبری از علم جدید نبود، طبیعتا نباید معلوم میشد که زن علت بچهدار نشدن است یا مرد؛ ولی چون بسیاری از مردان بیش از یک همسر داشتند و از همسران دیگرشان نیز فرزند داشتند، معمولا زایایی یا نازایی زنان به درستی معلوم میشد.
تولد فرزند جدید، به ویژه اگر پسر بود، با برپایی بزم و جشن و سرور و دادن صدقات همراه بود. هنگام نامگذاری فرزند دقت میکردند تا نامهایی را که بتپرستان به کار میبردند، بر فرزند خود ننهند.
فرزند موظف بود از پدر فرمان ببرد. تعلیم و تربیت پسران جوان بر عهدۀ مادر بود. اگر مادر درمیگذشت، این وظیفه بر گردن عمه یا دختر بزرگ خانواده بود.
پذیرفتن فرزندخواندگی، تابع مقررات سختی بود. البته منظور از فرزندخوانده در آن زمان، میراثدار یا سرپرست اموال فرد متوفی بود.
اگر مردی میمرد و پسر بالغی نمیداشت تا جای وی را بگیرد، سرپرستی کودکان وی را به قیم میسپردند. و اگر مرده توانگر بود، ادارۀ میراث وی را به پسرخوانده میدادند. و اگر آن مرد "زن ممتاز" داشت، او با نام پسرخوانده، ادارۀ زندگی و ماترک آن مرد را در دست میگرفت.
اما اگر تنها یک چاکرزن از چنان مردی باقی میماند، این زن دیگر اختیاری نداشت. یعنی او را نیز مانند کودکان صغیر به قیم میسپردند و در این مورد اگر پدر چاکرزن زنده بود، او را به پدر وگرنه به برادر یا یکی از خویشان نزدیکش میدادند تا از او نگهداری شود.
اگر مرد درگذشته ممتاززن یا دختری یگانه داشت، وظیفۀ پسرخواندگی به ترتیب بر گردن برادر،خواهر، دختر برادر، پسر برادر و دیگر خویشان نزدیک میافتاد.
فرزندخواندگی، شرایطی داشت. فرزندخوانده میبایست بالغ، مزداآیین و عاقل باشد؛ شمار افراد خانوادهاش زیاد باشد و مرتکب گناهان بزرگ نشده باشد.
اگر زنی این وظیفه را بر گردن میگرفت، نه میبایست شوهر داشته باشد و نه خواهان آن باشد. همچنین نمیبایست کنیز کسی باشد و از راه فاحشهگری گذران کند. نیز وی میبایست در خانوادهای دیگر، سمت فرزندخواندگی نداشته باشد؛ زیرا زنان جز در یک جا نمیتوانستند فرزندخوانده (یا فرزند خانواده) شوند. اما مرد بیآنکه محدودیتی داشته باشد، میتوانست پسرخواندۀ چند خانواده باشد.
کلمان اوار (1926-1854)، شرقشناس فرانسوی، در کتاب «ایران و تمدن ساسانی» دربارۀ خانواده در عصر ساسانیان نوشته است:
«مرد و زن میتوانستند با بستن پیماننامهای میان خود، در دارایی با هم شریک شوند. اگر مردی دو زن داشت و با عقد پیماننامه در مالکیت اموال با آنان شریک بود، در این مورد هر یک از دو زن، دارایی خود را به اشتراک با شوهر اداره میکرد، اما میزان دخالت زنان در ادارۀ اموال یکسان بود. مرد میتوانست هر گاه که خود بخواهد ین مالکیت مشترک را به هم بزند. ولی زنان چنین حقی نداشتند. کسی نمیتوانست وارثان قانونی را از حقشان در سهم بردن از میراث محروم کند، مگر در مواردی که میخواستند با آن، وام شخص درگذشته را بپردازند یا از زنِ فرزندان، پدر یا هر پیرمرد دیگر که در کفالت متوفی بود، نگهداری کنند. در این مورد، تقسیم بخشی از ماترک میان نانخورها قانونی بود. چون مردی وصیت میکرد، ملزم بود که یک سهم از دارایی خود را به هر یک از دختران مجردش و اگر زن ممتاز داشت، دو سهم را به او بدهد.»
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: شاهنشاهیِ هخامنشی چگونه دولتی بود؟ هخامنشیان چگونه ازدواج میکردند؟منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۲۱۷۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهمترین عامل سقط جنین در کشور عوامل فرهنگی است
به گزارش قدس خراسان، انسیه خزعلی عصر جمعه در مراسم بیست چهارمین همایش مدیران بنیاد بینالمللی خیریه آبشار عاطفهها در مشهد با اشاره به عوامل فرهنگی مؤثر در سقط جنین در کشور اظهار کرد: طبق پژوهشهای انجام شده اعتقاد به فاصلهگذاری بیشتر بین بچههای متولد شده، تمایل به فرزند کمتر، تحصیل و شاغل بودن والدین برخی تفکرات حاکم همچون فرزند کمتر، زندگی و آسایش بهتر و اینکه فرزند را مانع و سد آزادی میدانند در سوق دادن برخی خانوادهها و زوجین به سمت سقط جنین تأثیرگذار است.
خزعلی افزود: البته که کار اقتصادی برای خانوادههایی که احساس میکنند امکان پرورش فرزند را ندارند نیز لازم است.
وی با توصیه به نهادهای حمایتی مانند مؤسسه خیریه آبشار عاطفهها در جهت ضرورت شناسایی این خانوادهها و حمایت از آنها از طریق بیمارستانها، درمانگاهها وغیره افزود: صحبت و حمایت از این خانواده به مراتب سهلتر و سریعتر از انجام هزینه در جهت درمان ناباروری است، اگرچه درمانهای ناباروری هم در جای خود باید انجام شود.
وی ادامه داد: اقدامات مراکز ناباروری ۳۰ درصد و شناسایی خانوادههایی که به سمت سقط جنین میرود تا ۵۰ درصد میتواند در افزایش جمعیت تأثیر مثبت داشته باشد.
وی بدون توضیحات بیشتر تصریح کرد: در زمینه آمار جمعیتی در شرایط بسیار بدی قرار داریم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه مؤسسات خیریه با فراهم کردن زمینه اشتغال برای افراد محروم و نیازمند میتواند در جهت تحقق شعار سال گام بردارند، گفت: حمایت از محرومان و نیازمندان وظیفه وجدانهای بیدار است.
وی گفت: باید سعی شود که مشاورهها به سمت آموزش و فرهنگسازی بین زوجین و خانوادهها همیشه انجام شود و ارایه مشاوره به زوجین را تنها محدود به مواقع و شرایط بروز اختلافات ندانیم.
معاون امور زنان رئیس جمهوری بیان کرد: ارتقای فرهنگ و ترویج فرهنگ صحیح استفاده از رسانه، نوع مد و پوشش و البته فرهنگ تغذیه و سلامت لازمههای خانواده امروز است.
وی ارایه خدمات مشاوره رایگان به زوجین جوان را یکی از دغدغههای این معاونت دانست و گفت: باید در سال نخست زندگی مشاوره رایگان برای تمامی زوجین جوان ارایه شود و برای زوجین دهکهای یک تا هفت نیز در سالهای دوم تا چهارم زندگی مشترک این خدمات مشاوره به صورت رایگان عرضه شود.
وی در بخش پایانی سخنان خود کمک به مردم مظلوم غزه که زیربار نسل کشی و جنایت از بین میروند را یادآور شد و گفت: آنهایی که در مقابل این جنایات سکوت میکنند در حقیقت انسانیت را نفی میکنند و آنها که با وجدان بیدار حمایت میکنند، جوانههای ظهور را زنده میکنند.